“من وقتی با یک یا دو نفر گفتگو میکنم هیچ مشکلی ندارم…”
“من وقتی در یک جلسه کاری برای یک جمع کوچک صحبت میکنم دچار مشکل نمیشم…”
ولی بمحض اینکه در مقابل جمع میخوام صحبت کنم…
موارد فوق اظهارات بسیاری از افراد است که معتقداند مشکل زیادی در برقراری ارتباط با افراد و جمعهای کوچک یا آشنا ندارند ولی وقتی جمعیت زیاد یا غریبه میشود دچار اضطراب و استرس شده که این استرس خودشو در قالب:
افزایش ضربان قلب
سرخ و گرم شدن صورت مخصوصا گوشها
لرزش دستها، زانوها یا صدا
فراموش کردن موضوع سخنرانی
نفسهای بریده بریده
و لکنت زبان و تپق خودشو نشون میده و همه سوال اینه که:
چـــرا این اتفاق میوفته؟
جواب به این سوال که چرا ما هنگام صحبت کردن در مقابل جمع دچار مشکل میشویم بنظر من یکی از بزرگترین سوالات بشر است که جوابها و راهکارهای زیادی برایش وجود دارد.
قصد دارم این موضوع را در چند مقاله با شما در سایت اُرس به اشتراک بگذارم.
به نظر من به مقوله اضطراب و استرس هنگام سخنرانی باید همه جانبه پرداخت چون این موضوع در خیلیها بسیار ریشهایی و عمیق میباشد پس قدم اول دانستن یکسری اطلاعات پایه و مهم است که تفاوت سخنرانی دردسرساز با بقیه مدلهای ارتباطی را مشخص کند.
انواع ارتباطات و تفاوت سخنرانی با دیگر مدلهای ارتباطی:
ارتباطات از جنبه های مختلف قابل بررسی است ولی از نظر مدل برقراری، آنها را میتوان به ارتباطات درونی (فکرها و حرف زدنهای با خود)، ارتباط دو طرفه (گفتگو، مذاکره، خرید و فروش)، ارتباط دو طرفه ناقص (سخنرانی، تدریس، تئاتر)، ارتباط یک طرفه (انتشار صدا و تصویر از رادیو و تلویزیون) و… تقسیم بندی کرد (این نامگذاری اختصاصی من است ممکن در منابع دیگر با نامهای دیگر آمده باشد).
حالا اینجوری بهتر میتوان فهمید که چرا سخنرانی برای خیلی ها اضطراب آور است چون واقعا یکی از سختترین مدلهای ارتباطی است. ما مشکلاتی را که در ارتباط دو طرفه ناقص وجود دارد را در مدلهای دیگر نداریم یا خیلی کمتر داریم. در مدل ارتباط دو طرفه ناقص چون بازخورد پیام کم و ضعیف است ذهن ما دچار یکسری حدس و گمانها و فکرهای منفی میشود (بازخورد پیام: همان پاسخ است که شنونده ما میدهد. در قالب کلام، لحن و زبان بدن).
مثلا:
“اوه اوه اون آقا چه بد نگاه میکنه….. فکر کنم از حرفام خوشش نیومده!”
“اون خانم چرا حواسش نیست؟؟؟ یعنی اینقد کسل کننده صحبت میکنم؟”
“یا اینکه نکنه محتوای حرفام ضعیف باشه….”
“میدونستم ممکنه ارائهی مطابم جذاب نباشه…”
و انواع و اقسام این دست افکار که در کسری از ثانیه در ذهن ما بوجود میاد، تاثیر منفی خودشو میگذاره، میره و باز فکر بعدی… بله در واقع این مشکل وجود دارد و اگر بخواهیم بررسی کنیم متوجه میشویم که ایراد کار از مدل دوطرفه ناقص و طرز فکر ماست!
چه ارسال پیام و چه بازخورد آن (پاسخ) از سه طریق کلام، لحن و زبان بدن منتقل میشود. کلام که مشخص است همین کلمات و جملاتیست که هر روز از آنها استفاده میکنیم برای انتقال مفاهیم. لحن در واقع حس و حالت پیام ماست که برای شنونده خیلی مهم و تاثیرگذار میباشد و زبان بدن که مبحث خیلی گسترده ایست و درباره مدل حرکت و استقرار اندامهای بدن صحبت میکند. پروفسور آلبرت محرابیان….. در این باره نظریهای دارد که خارج از بحث ماست ولی پیشنهاد میکنم آنرا مطالعه کنید (نظریه آلبرت محرابیان).
پس حالا متوجه میشویم مشکل کار کجاست. در بازخورد یک ارتباط دو طرفه این سه جز در کنار هم وجود دارند و باعث میشود که گوینده متوجه شود نظر شنونده درباره گفته های او چیست ولی در بازخورد یک ارتباط دوطرفه ناقص که بیشتر سخنرانی مد نظر است قسمت اول (کلام) که کلا وجود ندارد یعنی حضار فقط شنونده هستند و اصلا حرف نمیزنند، قسمت دوم (لحن) هم کاملا به کلام وابسته است. کلام اگر نباشد لحنی هم در کار نیست و تنها قسمت سوم یعنی زبان بدن وجود دارد آن هم نه یک زبان بدن کامل فقط بخشی از آن. پس میبینید که بازخورد در یک سخنرانی چقدر سطحی و ضعیف است.
تمام نکته اینجاست، مغز هنگام صحبت همواره در حال بررسی عملکرد خود است حالا که بازخورد ناقصی دریافت کرده فضای خالی را با افکار منفی، حدس و گمانهای بی پایه و اساس و همینطور احتمالات نه چندان مثبت پر میکند که این باعث بوجود آمدن استرس در فرد سخنران میشود.این یکی از اصلیترین دلایل بوجود آمدن استرس هنگام صحبت در مقابل جمع است که میتوان گفت به خاطر مدل ارتباطی سخنرانی است.
حال در این میان افرادی که ذهنهای آشفته و درگیر دارند یا از عزت نفس کمتری برخوردارند بیشتر دچار این موهومات یا منفی بافی ها میشوند. مخصوصا اگر تجربه ناکامی درین زمینه وجود داشته باشد.
در حد لازم دلایل را با هم بررسی کردیم بنا دارم درباره راهکارهای حل این مشکل از طریق تربیت ذهن در مقالات بعدی مطالبی را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم. پس منتظر مطالب بعدی باشید.
نویسنده : رضا محصل