خانم لیوان چای و قندون روی میز کار همسرش میذاره تا آقا میل کنه. آقا هم که حسابی درگیر کاره حواسش نیست و دستش میخوره به لیوان چای و میریزه روی میز. آقا که میبینه میز و کاغذای کاری خیس شدن از کوره در میره با صدای بلند و عصبانی به خانمش میگه : آخه اینجا جای لیوان چای گذاشتنه ؟؟؟
خانم لیوان چای و قندون روی میز کار همسرش میزاره تا آقا میل کنه. آقا هم که حسابی درگیر کاره حواسش نیست و دستش میخوره به لیوان چای و میریزه روی میز. آقا که میبینه چای که همسرش آورده ریخته سریع با چندتا دستمال کاغذی خشکش میکنه و بلند میگه : خانم شرمنده چایتو نخورده چپش کردم رو میز, بیزمت ی لیوان دیگه برام بیار !!!
خیلی از استرسهای روزمره ما انسانها ریشه در آنالیز داستانهای بالا دارد . من میخوام در این مقاله درباره یکی از ریشه ایی ترین دلایل استرس در انسان صحبت کنم در واقع بنا دارم درباره یک مثلث مهم باهتون مطالبی به اشتراک بذارم نه یک مثلث ریاضیاتی بلکه مثلثی در حوزه روانشناسی که تقریبیا میشه گفت کلیه رفتارهای ما به آن وابسته است.
احتمالا از قبیل داستان بالا در زندگی روزمره برای شما هم اتفاق افتاده و یا از نزدیک دیدهاید. دو همکلاسی که در کنکور موفق نمیشوند یکی گریه میکند و افسرده میشود دیگری کمی ناراحت میشود ولی دوباره برای سال آینده میخواند. یا دونفر شغلشونو از دست میدن اولی از شدت ناراحتی منفعل میشه و خونه نشین ولی دومی باخودش میگه به جهنم, اصلا بهتر یک کار جدید شروع میکنمو به رییس قبلیم ثابت میکنم اشتباه میکرده.
و سوال اصلی اینه, چرا ؟ علت این تفاوت عکسالعملها چیه ؟
در دو داستان بالا اتفاق, یعنی ریختن چای روی میزه یکسان بود – خانم چای آورد آقا درگیر کار بود و اونو چپه کرد روی میز. ولی عکس العملها (رفتار) متفاوت بود . چرا ؟ چرا در یک اتفاق واحد رفتارها و عکسالعملهای متنفاوت را شاهد هستیم ؟
جواب سوال ما در مثلث رفتار – احساس – باور نهفته است. همه ما انسانها زمانی رفتاری از خود بروز میدهیم یا نسبت به عاملی عکسالعمل نشان میدهیم که احساسی در ما برانگیخته شود. وجود و حضور این احساس در انتخاب رفتار سرنوشت ساز است. آقای شماره یک رفتار شدید و پرخاشگرایانهایی از خود بروز داد چون احساس عصبانیت در او بوجود آمد ولی آقای شماره دو رفتار آرامتر و مودبانهتری از خود نشان داد چون احساسی که در او بوجود آمد احساس عصبانیت نبود بلکه حس ندامت و تاسف بود و نتیجه آن تمیز کردن میز و درخواست یک لیوان چای بصورت مودبانه بود. ولی باز هم چرا ؟ چرا این احساسات بوجود آمدند؟ چرا این احساسات بوجود آمده در انسانهای مختلف باهم فرق میکنند ؟
جواب این سوال در سیستم فکری و باوری افراد نهفته است که میتوان گفت پایه و اساس کلیه رفتارها و انتخابهای ماست. احساس از افکار ما نشات میگیرد و همانطور که دکتر آلبرت الیس میگوید افکار غیرمنطقی ما زمینه ساز رفتارهای ناشیانه است. الیس افکار را به دو دسته منطقی و غیرمنطقی تقسیم میکند. همانطور که مشخص است هر کدام ازین دو دسته فکری, احساساتی متناسب با خود بوجود میآورند که نتیجه همه اینها رفتار و عمل فراخور آن احساس خواهد بود. در مثال بالا میبینیم احساس عصبانیت آقای یک بخاطر فکر غیرمنطقیست که دارد. احتمالا او معتقد است همسرش اشتباه کرده و مقصر است پس باید تنبیه شود چون همانطور که الیس میگوید یکی از تفکرات غیرمنطقی که افراد با آن درگیرند اجتناب و دوری از مشکلات و بعهده نگرفتن مسولیت است. بنابراین برای تبرئه و نپذیرفتن مسولیت, احساس عصبانیت بوجود میآید که نتیجه آن سروصدا و پرخاش میشود. ولی اگر تفکر منطقی وجود داشته باشد مثل آقای شماره دو که معتقد است بخاطر سهلانگاری من لیوان چپه و میز خیس شد مسئولیت اشتباهش را میپذیرد, احساس شرمندگی در او بوجود میآید و رفتارش در قالب تمیز کردن میز و حتی ممکن است با عذرخواهی همراه باشد .
شما میتوانید برای مطالعه بیشتر در خصوص مدل رفتاری افراد به مقاله مثلث باور–احساس–رفتار مراجعه کنید
یکی از اصلی ترین دلایل استرس انسانها دراین مثلث نهفته است. یک فکر غیرمنطقی احساسی نادرست بوجود میآورد که نتیجه آن رفتاری اشتباه در قالب استرس مضر خواهد بود. پس اگر تصمیم درمان و از بین بردن خیلی از دلهره های روزمره را داریم باید ریشه ایی عمل کنیم و مستقیم سراغ تفکرات غیر منطقیمان برویم. اگر خیلی از اوقات کارهایمان را ناتمام رها میکنیم ممکن است بخاطر حس ناراحتی و نارضایتی باشد که این حس از تفکر غیرمنطقی کمالگرایانه بوجود میآید یعنی من باید کارها را عالی و بی عیب و نقص انجام دهم. یا اگر در خیابان فردی پشت سرمان بوق بلندی زد و این باعث عصبانیت ما شد بخاطر باور غیرمنطقیست که معتقدیم این فرد به ما توهین کرده و شخصیت ما زیر سوال رفته است. پس قبل از هر چیز باید تفکرات غیرمنطقی خود را شناسایی سپس آنها را اصلاح کنیم
اصلاح تفکرات غیرمنطقی کمک به از بین رفتن استرس ها میکند که در مقاله بعد درباره آن باهم صحبت میکنیم
تمرین : در گام نخست لیستی تهیه کنید با سه ستون. ستون اول رفتار ستون دوم احساس و ستون سوم باور (فکر). لطفا کاملا دقیق بنویسید زمانی که رفتاری ناپسند از شما سر میزند که باعث رنجش شما یا اطرافیانتان میشود چه حسی در شما بوجود میآید سپس خوب درباره آن فکر کنید که چرا این حس بوحود آمد و درآن لحظه به چه فکر میکردید
در گام بعد اولویت بندی کنید براساس اهمیت رفتارها و بعد بروید سراغ جایگزینی باورهای صحیح به جای باورهای غیرمنطقی و ناصحیحی که نتیجه آن رفتارهای ناپسند و ناراحتکننده میشود. این بخش ممکن است کمی مشکل باشد ولی بعد از اینکه خوب فکر کردید و باور صحیح را جایگزین باور نا صحیح کردید آنرا مرتب با خود تکرار کنید تا در شما نهادینه شود.
نویسنده : رضا محصل